این روزهایم را نبینید. اولش هیچ چیز اینطور که الان هست نبود. خیلی فرق داشت. خیلی فرقها داشت. خوشحال بودم. خوشبخت بودم. هرچند به گمانم خوشبختی یک حس لحظهای است اما میشود گفت اکثر لحظهها خوشبخت بودم. دنیا به کامم بود. نه که هرچه میخواستم داشتم یا همه چیز سر جایش بود، نه! اما حالِ خوب، غالب بود. غم معنا داشت. گریه ـ به گمانم ـ معنا داشت. حالِ خوب، خوب بود. حالِ بد، بد. حالا هیچ چیزی معلوم نیست. نه وقتی خوبم مطمئنم که خوبم و نه وقتی بدم اطمینان دارم که حالم خوش نیست. قدیم کتاب که میخواندم، فیلمیاگر میدیدم، درس اگر میخواندم، هر کاری اگر میکردم معنا داشت. حالا انگار همه چیز قفل شده. جایی از قول مسکوب نوشته بودم: «غلافم چنان سخت و محکم شده که نمیتوانم بشکافمش و بیرون بیایم.» احساس میکنم درون خودم سنگ شدهام، سخت شدهام.
دانلود قسمت چهارم سریال پایتخت ۶ با لینک مستقیم بازدید : 3270
دوشنبه 31 فروردين 1399 زمان : 2:36